- خجلت زده (خِ لَ زَ دَ / دِ)
شرمسار. (ناظم الاطباء). شرمنده. خجل. شرم زده. مجازاً خفیف شده. پست شده. سرافکنده
معنی خجلت زده - جستجوی لغت در جدول جو
- خجلت زده
چکسیده شرمگین شرمسار خجل
- خجلت زده
سرافکنده، شرمسار، شرمگین، شرمنده
متضاد: مباهی، مفتخر
متضاد: مباهی، مفتخر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(گَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
آنکه غافل باشد. رجوع به غفلت و غفله شود:
اشک حسرت نمک انباشته در چشم امید
بخت غفلت زده در خواب گرانست هنوز.
ملاشانی تکلو (از آنندراج)
اشک حسرت نمک انباشته در چشم امید
بخت غفلت زده در خواب گرانست هنوز.
ملاشانی تکلو (از آنندراج)
(خَ / خِ لَ زَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
شرم زده. شرمسار. آنکه خجالت کشیده. آنکه خجالت بر او حادث شده. شرمگین.
خجالت آلود، شرم آلود، شرمسار، شرمنده، شرم زده، شرمگین، خجل، شرمناک، آزرمناک
متضاد: گستاخ، پررو، منفعل، سرافکنده
متضاد: گستاخ، پررو، منفعل، سرافکنده
غافل، سهل انگار، ناآگاه، غافلگیرانه
